Friday, 10 September 2010

نگاهی به موسیقی متن انیمیشن تردست



   فیلم " تردست" (يا شعبده باز) دومین ساخته‌ی بلند "سیلوَن شومه"  (Sylvain Chomet) کارگردان فرانسوی است که تکنیک دوبعدی اش سبک جذاب مختص خودش را برایش به ارمغان آورده. ساخته‌ی بلند قبلی "شومه" ملاقات در بِل ویل1 (یا بعضن شناخته شده با نام سه قلوهای بِل ویل2) نام داشت. جز اينها، شومه ساخته های کوتاهی هم دارد، مثل قطعه ی "برج ایفل" در مجموعه فیلم کوتاه "پاریس، دوستت دارم"3 و یا فیلمی در مجموعه ی "سینما 16". همچنین، انیمیشن "پیرزن  وکبوترها". در این نوشتار مختصری در باب انیمیشن و کمی بیشتر از آن در مورد موسیقی متن انیمیشن نگاشته ام.

   انیمیشن "تردست" در واقع امتداد نگاه منتقدانه ی کارگردان به فرهنگ کشورهای مختلف است. همانطور که "ملاقات در بِل ویل" نقد اغراق شده و اکسپرسیونیستی ای بر فرهنگ عامه ی  امریکایی بود که با داستان آدمربایی مافیا در تور دوچرخه سواری فرانسه آمیخته شده بود، این بار هم نیش های نقد، کشورهای انگلیس و اسکاتلند را می گزند. نقدی که خصوصن به لحاظ بصری و نشانه ای در امتداد فیلم گسترانده شده است. گرچه، این فیلم برداشتی است از فیلمنامه ی "تعطیلات موسیو اولو" به قلم ژاک تاتی که لوکیشن در آن، لهستان است، اما "شومه" تغییراتی ایجاد کرده و ترجیح داده مكان انیمیشن را به بریتانیا منتقل کند. نقد ژاك تاتي در فيلم تعطيلات موسيو اولو متوجه طبقات سياسي و اقتصاديِ شكل گرفته پس از جنگ جهاني دوم در جوامع غربي است اما در اقتباس "شومه"، اين نقد به مرزهاي بريتانيا محدود شده.
  
مجسمه آزادي گوشتالود در سه قلوهاي بل ويل
   اگر بیننده ی "ملاقات در بِل ویل" از طرفداران نقد فرهنگ عامه ی امریکا بود، مطمئنن با دیدن مجسمه ی آزادیِ گوشتالو و همبرگرهای غول آسا بر فراز آسمانخراش های نیویورک، یا صید قورباغه با کلاهک هسته ای توسط پیرزن های فرتوت به وجد می آمد. در این فیلم هم اگر بیننده علاقمند به نقد فرهنگ عامه ی انگلستان باشد از طعنه ی نهفته در صحنه ی اغراق شده ای که در آن "راک استار"های دهه ی شصت برای تماشاگران برنامه اجرا می کنند و بر کف سکو می خزند و دختران تماشاچی عامی جان نثارشان می کنند، یا صاحب پابی اسکاتلندی در جشنی مست لایعقل می‌شود، خرسند می شود.
  
    یکی از نقاط قوتی که این انیمیشن دارد، تکیه بر روی نماد ها و نشانه هاست که دامنه اش از استفاده از المان های آشکار تصویری، مثل دامن مردان اسکاتلندی تا المان های پیچیده تر زبانی، مثل استفاده از کلمه ی spill (به معنی سرریز) به جای shell روی لوگوی شرکت شِل، کشیده شده است. این نمادگرایی به موازات مسير فيلم به کارکردي بهینه می رسد و در اين خصوص عمدتن وامدار مینیمالیستي بودن مکالمات فیلم است. به عبارت دیگر، فیلمنامه مکالمه ی چندانی ندارد و اگر هم دارد بیشتر مشتمل بر اصواتی نیمه موهومی هستند که بیش از هر چیز لحنی از زبان را با خود به همراه می آورند و تنها گاهی، عین لفظ واژه ها را. انتقال پیام در طول فیلم عمدتن بر عهده ی نمادها و  نشانه هاست. مثلن علامت متروی لندن (Underground) به بیننده اعلام می کند که الان تردست وارد لندن شد، یا دامن مرد اسکاتلندی که تردست را دعوت به همکاری می کند، پیش آگاهی می دهد که سکانس های بعدی در اسکاتلند خواهد بود.
   در قسمتهایی از این فیلم، ممکن است سکانس ها طولانی به نظر بیایند خصوصن که شادی ها و غم ها، تا حدی به کلیشه نزدیک شده اند. مثلن شادی یک دختر فقیر روستایی از داشتن کفش یا لباس نو، یا غم یک مرد نیکوکار از دیدن فقر یک دلقک. در واقع، شاید می شد ابتکارات و خلاقیت هایی بیش از این در فیلم یافت، لیکن علیرغم فیلم بِل ویل، اینطور نیست. در عین حال، موسیقی فیلم بسیار حساب شده و نمادگرایانه ساخته و تدوین شده، اما نیاز به نوآوری همچنان در موسیقی هم احساس می شود. 
 
   هنگام تماشاي "تردست"، ما با انیمیشنی کم سرعت روبرو هستیم و آنچه در مورد موسیقی فیلم‌هایی از این دست صادق است، این است که به دلیل خلا کلام از یک سو، و ریتم کند و در عین حال نمادگرایانه ی فیلم از سوی دیگر، بار سنگینی بر عهده ی موسیقی است. در واقع می توان اینطور به قضیه نگاه کرد که اگر فیلمی پرمکالمه باشد و ریتمش معمولی یا نه چندان کند، شاید بتوان حتی موسیقی را حذف کرد و فیلم را به تماشاچی ارائه کرد. اما در مورد اول، يعني فيلمِ كم‌مكالمه، اگر موسیقی حذف شود، عملن فیلم غیر قابل تحمل می شود. در واقع نمادگراییِ فیلم با توسل به موسیقی و المان ها و نماد های موسیقایی تکلمیل می شود. اتفاقی که در "تردست" هم می افتد: تشدید نمادگرایی با اتکا به موسیقی.

ويترين فروشگاه جنرز، و استفاده از تردست در آن
   به عنوان مثال، در ابتدای فیلم فضا فضایی است فرانسوی: پاریس، سال 1959. و طبعن انتظاری که از موسیقی به مثابه نمادِ رایج می رود چیزهایی است مثل یک ریتم والس پیانو، یک فضای موسیقی جاز و شاید یک ملودی نوستالژیک آکوردئون. اتفاقن همین ها هم (منهای آکوردئون که شاید واقعن از نماد های مستعمل موسیقی فرانسوی باشد) ارائه می شود. یا مثلن در زمانی که لوکیشن از فرانسه به اسکاتلند منتقل می شود، تمی ارائه می شود که کاملن با تم قبلی فرق دارد و بر مبنای موسیقی اسکاتلندی است و با ریتمی کم و بیش حماسی و ملودی ای که با "بگ پایپ" نواخته می شود همراه است.

اتاق هتل محقر تردست و دختر فقير
   از جمله خصلت های دیگر موسیقی متن "تردست" این است که، در فضاهای داخلیِ مختلف، تم‌های متفاوتی شنیده می شود. یعنی تم های مختلفی به لوکیشن های مختلف منسوب شده اند. مثلن تم فروشگاهِ Jenners که فروشگاهی است گران قیمت (به قول انگلیسی ها Posh "پاش" ) در اسكاتلند (و برخي شهرهاي ديگر انگلستان)، یک موسیقی جاز آرام (Smooth Jazz) انتخاب شده ولی موسیقی هتل ارزانقیمتی که تردست و دختر فقیر در آن اتاقی دارند، درواقع سکوت است.

  علاوه بر این ها، عنصر تکرار در برخی ملودی ها و موتیف های موسیقی فیلم زیاد است. یعنی گاهی، به موازات سکانسی نسبتن طولانی، تکرار موتیف های موسیقی به کسالت آور شدن منجر می‌شود و بیننده ممکن است به ساعت اش هم نگاهی بیندازد. اما دقت تدوینگر موسیقی/فیلم در بر هم منطبق کردن ضرب ها و اتفاقات مقطع (مثل خاموش شدن چراغ های ادینبورگ در پايان فيلم)، قابل تحسین است. خصوصن که وقتی قطعه‌ای ریتمیک باشد، محدودیت زيادی در منطبق کردن فریم های فیلم بر موسیقی و ضربهایش به وجود می آید. این نکته وقتی توجه بیشتری را جلب می کند که بدانیم سازنده ی موسیقی انیمیشن، خودِ کارگردان است. اتفاقی که رایج نیست اما وقتی می افتد کمک شایانی به همگن بودن ضربآهنگ ها با فریم های فیلم می کند.
   در واقع، شاید بتوان گفت بارزترین خصلت در موسیقی متن این انیمیشن، همنشینیِ غیر قابل انکار پلانها با موتیف ها و تم ها و ضرب های موسیقی ( چه به لحاظ حسی، چه به لحاظ تکنیکی) است، واقعیتی که تا حد زیادی نتیجه ی یکی بودنِ کارگردان و آهنگساز و تدوین گر است. اما مسأله‌ی یکنواختی و ایستایی موسیقی چیزی است که هر از چندی بر موسیقی اين فيلم سایه می اندازد. پرسش این است که این حس یکنواختی و نیاز به خلاقیت بیشتر، از کجا به وجود می آید؟ آیا این حس که باعث می شود موسیقی "ملاقات در بِل ویل" خلاق تر به نظر بیاید زاییده ی این واقعیت است که آهنگساز و فیلمساز در آن فیلم دو نفرِ متفاوت بوده اند یا عوامل دیگری هم در کارند؟

    به نظر می آید که دست کم دو  دلیل می توان برای این افول نسبی موسیقی در "تردست" در مقایسه با "ملاقات در بِل ویل" برشمرد. یکی همین یکی شدنِ کارگردان و آهنگساز که اگرچه به دستیابی به فضایی همگن بین تصویر و صدا یاری رسانده اما انگار که موفقیت آهنگساز را در خلاقیت با شک مواجه کرده. دیگر این که اغراق های پررنگ نقاشي های "ملاقات در بِل ویل" در فیلم "تردست" جای خود را به طعنه های تعدیل شده داده اند و شاید همین، میدان را بر مانورهای آنچنانی موسیقایی به موازات کش و قوس های تصویر تنگ کرده است.

پي نوشت:
1.       Belleville Rendez-vous
2.       Triplettes de Belleville
3.       Paris Je t’aime
4.       درباره "تعطيلات موسيو اولو" http://en.wikipedia.org/wiki/Monsieur_Hulot's_Holiday
  1. قطعه‌هايي از موسيقي فيلم روی سایت رسمی فیلم قابل دسترسی است.   http://www.lillusionniste-lefilm.com